مسئول کتابخانه عمومی آیت الله حیدری از برگزاری دومین نشست کتابخوان در بین اعضاء فعال کتابخانه خبر داد.. در این نشست که با هدف توسعه و ترویج فرهنگ مطالعه برگزار شد اعضاء به معرفی کتاب های خوانده شده، پرداختند.
خلاصه ای از کتابهای معرفی شده به شرح ذیل میباشند:
عنوان: قهوه با کرم شب تاب/ نوشته: خسرو یحیایی/ ارائه توسط : سعاد امی پور
اثری است از خسرو یحیایی به چاپ انتشارات راز سبز. این کتاب داستانی تخیلی از نویسنده ای است که با دیدی جهانی و نگاهی رو به جلو واقعیت های بالقوه دنیای آینده را به شیوه ای شرقی به تصویر می کشد و بیم مواجهه با دنیایی خاموش، سرد، یخ زده، بی مهر، خالی از عطوفت و سرشار از اندوه تنهایی را پررنگ می کند. خواننده با مطالعه قهوه با کرم شب تاب به آگاهی دست می یابد و با پایان خوشی که تجربه می کند نوعی امید در دلش جوانه می زند.
عنوان: چراغها را من خاموش می کنم/ نوشته: زویا پیرزاد/ ارائه توسط: ظریفه ساده میری
«کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم» که بیش از هشتاد و هشت بار تجدید چاپ شده است، اثر نویسندهای بهنام زويا پيرزاد است. این رمان درمورد زندگی چند خانوادهی ارمنی ساکن آبادان در دههی ۴۰ است.قصه از زبان زن خانهداری بهنام کلاریس روايت میشود. کلاريس در اين قصه، روزمرگیهايش، روابط خانوادگی و يکنواختی زندگیای را که هر زن خانهداری با آن دستوپنجه نرم میکند، روایت میکند. نویسندهی این کتاب در پرداختن به جزئیات، بهقدری هنرمندانه عمل کرده است که تنها خواندن تماموکمالِ کتاب است که ما را در جریان جزئیات زندگی کلاریس، خستگی و روزمرگیهایی که به دلش چنگ میزند، قرار میدهد
عنوان: ساربان سرگردان/ نوشته: سیمین دانشور/ ارائه توسط: شیما نجفی
اين رمان از انواع رمانهاي زندگي نامهاي است كه نويسنده از شخصيتهاي داستاني بهانهاي براي از خود گفتن ميسازد و از آنها نقابي ميسازد براي اين كه من شخصي خود را پشت يك “او“ي داستاني پنهان كندن و بتواند از گزارش و خاطره يك اثر تخيلي بسازد. ر اين كتاب سيمين دانشور حضوري مداوم دارد و در كنار او اشخاصي چون دكتر مصدق، خليل ملكي، دكتر شريعتي و آل احمد قرار دارند. افرادي كه ميآيند تا پس زمينه تاريخي اجتماعي اثر را بسازند. اين كتاب يك اثر دو تكه است. از سويي بخش تاريخي با شخصيتهاي واقعي قرار دارد كه هر آينه اگر دانشور توانسته بود از آنها شخصيتهاي داستاني بسازد. كار مهمي انجام داده بود اما اين كار صورت نگرفت و اين بخش از رمان با بخش تخيلي و ذهني آن اتصال محكمي نيافت
عنوان: اشک آخر/ نوشته: سیدهاشم حسینی/ ارائه توسط: آمنه نجفی
رمان «اشک آخر» بر مبنای حوادث جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و انقلاب اسلامی روایت شده و نویسنده همانقدر که به موضوع انقلاب در آن توجه کرده، به موضوع جنگ هم پرداخته است. روایت داستان با موضوع جنگ تحمیلی از سال63 شروع میشود و در پایان هم باز به موضوع جنگ مرتبط میشود. بخش عمده کتاب سیر زندگی جوانی را روایت میکند که از جبهه آمده و مجروح و بستری است. اساسا بستر اصلی روایت، زمان حال و زمان جنگ است و زمان انقلاب در بازگشت به گذشته (فلش بکها) و تداعیهای راوی، جریان پیدا میکند. عبدی- که یکی از شخصیتهای مهم و کلیدی داستان است- موظف است خبر زخمی شدن اشکان را به خانواده او بدهد، آن هم به خانوادهای که از دوستانش هستند و اشکان تنها فرزندشان است. اشکان در واقع فرزند یک انقلابی شجاع است که پدرش مجتبی اقبالی به علت اینکه چند جمله علیه شاه حرف زده و در کیفش اسلحه پیدا کردهاند در اثر شکنجه ساواک شهید شده است. اشکان هم مجبور به زندگی در خانوادهای وابسته به ساواک- نه ساواکی اصلی- شده است. به عبارتی، فرزند آنها نیست و فرزند خوانده این خانواده به شمار میرود. عبدی پنج سال است اشکان را میشناسد. اشکان ارتباط صمیمانهای با عبدی داشته و تحت تأثیر او به جبهه جنگ تحمیلی رفته اما تقدیر و سرنوشت، وضعیتی دیگرگونه را برایش رقم زده است. داستان «اشک آخر» ماجرای اشکان، فرزند منوچهر ظفرمقدم و شاید هم منوچهر اقبالی است؛ داستانی از جنس میراثی گرانبها که از پدر به پسر رسیده است؛ میراث اشک و خون و رشادت. این رمان، به رغم عنوانی که دارد، اصلا با اشک و آه همراه نشده است و سیدهاشم حسینی با روایتی خونسردانه و البته تاثیرگذار، داستان خود را بیان کرده است.
عنوان: مثل سایه مثل آب/ نوشته محمد کلباسی/ ارائه توسط: شهناز نجفی
محمد كلباسی "این داستان را براساس خاطرهای از دوران كودكی شكل داده است. خشكسالیای كه گل و گیاه را از بین میبرد، در پی آن چاههای آبی كه می خشكند، رابطه همسایگان را در داستان خصمانه میسازد .این همه در داستان، فضای غم آلودی میآفریند كه اندك اندك كودك روایتگر را نیز درگیر ماجراهایی میكند و بدین ترتیب، آن ماجراها از زبان او روایت میشود ."
نظرات شما عزیزان: